پنج شنبه 16/3/1392 ساعت 8 شب.

بعد از رسيدن از يه مسافرت جالب دوستي كه ازش ممنونم بهم تلفن كرد و با حرارت يه خبري رو داد و سري به وب زدم و... :

از شدت شادي و شعف دستهايم توانايي تايپ نداره

اين لحظه استثنايي رو نمي توانم توصيف كنم

افسوس كه تنهايم كاش همه خانواده ،همه فاميل ،دوستان ،شما ،زوج اينده ام ،همه ايران الان در كنارم بودند

نميدونم كدام جمله را در وصف حالم بنگارم اصلا كار يك جمله نيست بايد براي هر ثانيه اش كتابي نوشت

نميدونم بخندم يا بگريم يا فرياد بزنم يا فقط چشمامو روي هم بذارم و تبسم كنم تو حال خودم باشم

 چقدر من زيبا شده ام

الانه كه از شدت فشار دروني پوستم بتركه دارم منفجر ميشم 

  كاش ازاد بوديم و ميرفتم بيرون و مستانه داد ميزدم فرياد مي كشيدم ميدويدم به همه حالي ميكردم 

من تو زمين جام نيست نياز به فضا دارم مي خوام پرواز كنم فكر كنم يه جاي ديگه تو كهكشانها برام اماده شده

حال خوشي  دارم خوش خوش خوش خوش . حالا معني حال رو مي فهمم

خدايا ممنونتم از همه ممنونم از اونايي كه تو اين چند سال تحملم كردن .تحمل كردن غرزدنامو نق زدنامو عصبانيتامو .همه جوره منو تو اسايش قرار دادن كه به كارم برسم ،مادرم و پدرم از همه بيشتر . حالا چطوري با چه زباني سپاسگزاري كنم چي بگم چجوري بگم چندبار ببوسمشون .از خواهرام برادرام و همسراشون همه ممنونم. از م و همه فاميل ممنونم.از همه دوستان ممنونم .از خيلي از همكاران ممنونم .از هر شخصي كه بهم كمك كرد ممنونم . از خودم ممنونم .اينو هم بايد بگم كه بعضي همكاران سنگ جلوي پام انداختن ولي نتونستن و الان شكستشون دادم .اصلا نرمال نيستند و توي دلم الان خيلي حرفا بهشون ميگم ولي نمي نويسم تا خاطر شما غمگين نشه . ولي اينو بدونن كه الان نوبت منه و براي هميشه برن پارك كنن و من برم رو بسوي يه زندگي جديد   

خدايا هنوز به هيچكس نگفتم .اول به كي بگم بعد به كي بگم   

 من تونستم من موفق شدم من كوه دستياري رو جابجا كردم من به ارزوم رسيدم دقيقا به ارزوم يك قدم نه اونورش نه اينورش .حقمه چون خيلي براش زحمت كشيدم خيلي هزينه كردم  از خيلي چيزا گذشتم داستان من يه رمان پرصفحه است اگه بتونم براتون خواهم نوشت خيلي طولانيه تا حالا نظيرشو مطمئنم نديدين و نشنيدين  استثناييه .داستان اراده و تصميم و انجام است اراده در حد لج و چسبيدن.  در يك جمله حكايت خواستن توانستن است ! 

نميدونين با چه حالي اين نوشته رو تايپ كردم اميدوارم شما هم شاد باشيد.ببخشيد اگه شما حال خوبي نداريد اين مراحل ياس رو منم چندين بار داشتم ولي ننشستم و ادامه دادم شما هم ميتونيد. با اطمينان ميگم.

اي خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا    

نظرات شما عزیزان:

مریم1

ساعت11:50---21 شهريور 1392

- [ایمیل]

سلام دکتر این مریم که منتظر رمانتونه با اون یکی مریم فرق فوکوله ازین به بعد شماره 1 هستم من منم همکارتونم دکتر و پشت دستیاری . شما باید قصه های یانگومیاتونو بنویسین

سلام مریم ۱ عزیز.اتفاقا بد نیست که شما هم یه رمان بنویسین به قلمتون میاد  

مریم

ساعت16:56---12 شهريور 1392

- [ایمیل]

سلام دکتر تبریک میگم پس کی رمانتونو مینویسین؟
پاسخ:سپاسگزارم قصه دوندگیهامو براتون می فرستم شما چه درسی خوندین ؟

ساعت20:32---28 خرداد 1392

[وب سایت]

مليكا

  پاسخ:مليكا خانم لطف كردين ولي پيامتون نرسيده دوباره ارسال كنين.

ساعت4:46---24 خرداد 1392

سلام

موفقیتتونو تبریک میگم

ان شاالله در همه مراحل زندگی پیروز باشید

یا حق
پاسخ:خيلي ممنون اميدوارم شما هم به ارزوهاتون برسيد .كامياب باشيد.

ساعت12:11---23 خرداد 1392

[وب سایت]

ربولی حسن کور

 سلام

تبريك ميگم دكترجان

دست راستتون زير سر ما!
پاسخ:خيلي ممنون.اميدوارم قسمت شما هم بشه.پيروز باشيد

مريم

ساعت7:21---20 خرداد 1392

- [ایمیل]

سلام واقعا بهتون تبريك ميگم و روحيه تونو درك ميكنم پاسخ:لطف داريد.ممنونم

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: